بازخوانی مطالبات رهبری در خصوص سبک زندگی مسئولین؛
از ساده زیستی تا اشرافیگری
مسؤول در جمهورى اسلامى، یک حدود و وظایفى را باید رعایت کند. زندگى، نوع غذا و مصرف او و اعضاى خانوادهاش، باید شبیه ضعفاى مردم باشد و در این صورت است که مردم او را از خود و خود را همراه او مىدانند
ساده زیستی و دوری از اشرافیگری همواره یکی از توصیههای موکد ائمه معصوم(علیهالسلام) و بزرگان دین بر مسلمانان و به ویژه کارگزارن حکومتی بوده است. در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز، این مهم همواره از جانب حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، به ویژه خطاب به مسئولین کشور، مورد تاکید قرار گرفته است.
آینده روشن کشور در گرو آرمانگرایی صحیحی ست که در آن خلق و خوی اشرافیگری نمیبایست جایی در حکومت داری داشته باشد. رهبر معظم انقلاب در مورد این آرمانگرایی اینطور میفرمایند که: «ما نظام و کشورى مى خواهیم که پیشرفته باشد و مردم آن دانشمند و بیدار و زنده باشند؛ غفلت زده و خواب آلوده نباشند؛ کشور برخوردار از عدالت باشد؛ مبراى از فساد باشد؛ طبقه ى اشراف بر آن حاکمیت نداشته باشد - چه اشراف سنتى، چه طبقه ى جدیدى که ممکن است اسمشان اشراف نباشد، اما در واقع اشراف باشند و به قول آقایان از رانت هاى گوناگون اقتصادى استفاده کنند»
اشرافیگری، مانعی برای پیشرفت
ایشان اشرافیگری را یکی از موانع اصلی پیشرفت کشور دانسته و همچنین ثروت اندوزی را برای مسئولین امری ممنوع تلقی کرده و خاطرنشان کردند: «در راه پیشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتى ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛اشرافیگری ممنوع است؛ لذتجوئى ممنوع است؛ به فکر جمع کردن زخارف دنیا افتادن، براى مسئولین ممنوع است. با این ممنوعیتهاست که میتوانیم به قله برسیم. ما داریم در دامنه حرکت میکنیم. ما هنوز به قله نرسیدهایم؛ با آن فاصله داریم. آن روزى که ملت ایران به قله برسد، دشمنىها تمام خواهد شد. آن روزى که ملت ایران به قله برسد، معارضههاى خباثتآلود به پایان خواهد رسید. ما تا آن روز فاصله داریم»
آفت اصلی نظام های مردمی
رهبر معظم انقلاب، آفت اصلی نظامهایی را که با رای و ایمان مردم روی کار آمده اند را، گرویدن مسئولین به سمت رفاهطلبی و اشرافیگری دانستند و برخی از تعابیر مانند "پابرهنگان" و "کوخنشینان" در کلام امام (ره)، را به علت اصرار زیاد ایشان بر خدمت رسانی مسئولین به طبقه محروم دانستند و بیان کردند: «از اول پیروزى انقلاب، امام تکیهى بر طبقات ضعفا را اصرار کردند، تکرار کردند، توصیه کردند. تعبیر «پابرهنگان» و «کوخنشینان» جزو تعبیراتى بود که در کلام امام بارها و بارها تکرار شد.
به مسئولین اصرار داشتند که به طبقات محروم برسید. به مسئولین اصرار داشتند که از اشرافیگری پرهیز کنند. این، یکى از توصیههاى مهم امام بزرگوار بود. ما نباید اینها را فراموش کنیم.
آفت مسئولیت در یک نظامى که متکى به آراء مردم و متکى به ایمان مردم است، این است که مسئولین به فکر رفاه شخصى بیفتند؛ به فکر جمعآورى براى خودشان بیفتند؛ در هوس زندگى اشرافیگری ، به این در و آن در بزنند؛ این آفت بسیار بزرگى است. امام خودش از این آفت بکلى برکنار ماند و مسئولین کشور را هم بارها توصیه میکرد که به کاخنشینى و به اشرافیگری تمایل پیدا نکنند، سرگرم مالاندوزى نشوند، با مردم ارتباط نزدیک داشته باشند»
ایشان همچنین در دیدار با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در پاسخ به سوالی پیرامون دارایی مسئولین، اشرافیگری را آفتی برای کشور و اشرافیگری در مسئولین را آفتی مضاعف نامیدند.
حضرت آیتا... خامنهای در مورد نحوه زندگی مسئولین در جمهوری اسلامی، حدود و چارچوبی را معرفی کرده و میفرمایند: «مسؤول در جمهورى اسلامى، یک حدود و وظایفى را باید رعایت کند. زندگى، نوع غذا و مصرف او و اعضاى خانوادهاش، باید شبیه ضعفاى مردم باشد و در این صورت است که مردم او را از خود و خود را همراه او مىدانند»
الگو زندگی مسئولین
نحوه زندگی مسئولین به خصوص در جامعه اسلامی به شدت زیر ذره بین مردم است. زیرا آنان انتظار مشاهده زندگی ای نزدیک به عرف اسلامی از مسئولین خود داشته و مشاهده هر رفتاری خارج ازین عرف موجبات دلسردی آنان از مسئولین خود را فراهم میسازد.
طبق فرمایش حضرت امیر علیه السلام که " الناس علی دین ملوکهم " اگر کارگزاران یک نظام زندگی مرفه و اشرافیگونهای را برای خود برگزینند جدای از دلسردی مردمان، باعث ترویج هرچه بیشتر این پدیده شوم در جامعه میشوند.
رهبر معظم انقلاب در همین راستا و خطاب به مسئولین کشور میفرمایند:« مسؤول نظام جمهورى اسلامى حق ندارد به اعیان و اشراف و پولدارها نگاه کند و زندگى خود را با آنها بسنجد؛ حق ندارد خود را با نظایر و اشباه خود در حکومتهاى طاغوتى بسنجد.
آرى؛ در دستگاههاى طاغوتى، یک وزیر، یک مدیر کل و یک رئیس، از زندگیهاى آنچنانى برخوردارند؛ ما هم امروز بیاییم و خود را با آنها بسنجیم و بگوییم ما هم وزیر و مدیریم!؟ نه؛ در نظام اسلامى اینگونه نیست. در نظام اسلامى، این مأموریت، طعمه نیست؛ یک مسؤولیت و یک خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است.
امیرالمؤمنین این را تعلیم مىدهد» ایشان همچنین در رابطه با الگوگیری مردمان در نحوه سبک زندگی خود از کارگزاران نظام به این نکته اشاره میکنند که تا وقتی مسئولین خود را اصلاح نکرده و از اشرافیگری و اصراف و افراطی گری دوری نکنند نمیتوانند از مردم جامعه این درخواست را داشته باشند که به سمت صفت های مذکور نروند.
ایشان همچنان در یکی از سخنان خود صراحتا به موضوع الگوگیری مردم از مسئولین خویش اشاره کرده و میفرمایند: « نمىشود ما در زندگى مادّى مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمى که خیلیشان از اولیات زندگى محرومند.» تذکرات متعدد و تاکید بسیار ایشان بر ساده زیستی و دوری از تجملگرایی و اشرافیت نمود این نکته است که وجود اشرافیگری در کارگزاران نظام تا چه اندازه میتواند برای حیات جامعه اسلامی مسموم و مضر باشد.
ایشان با اشاره به دوران قبل از انقلاب و تجملات و اشرافیگریهایی که در جامعه وجود داشت و برخی از آنان پس از انقلاب نی ادامه یافت اینطور میفرمایند که : «من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکى از شماها معلم بود، یکى دانشجو بود، یکى طلبه بود، یکى منبرى بود، همه مان این طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسى اشراف عروسى بگیریم، مثل خانه ى اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولى ما ریشمان را گذاشته ایم، همین کافى است؟! نه، ما هم مترفین مى شویم. واللَّه در جامعه ى اسلامى هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیه ى شریفه ى «واذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها» بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش مى آورد»
ایشان همچنان در یکی از سخنان خود صراحتا به موضوع الگوگیری مردم از مسئولین خویش اشاره کرده و میفرمایند: « نمىشود ما در زندگى مادّى مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمى که خیلیشاناز اولیات زندگى محرومند.»
مردمی باشید
یکی از پیامدهای اصلی رواج اشرافیگری در بدنه کارگزاران نظام، دور شدن هرچه بیشتر از مردم جامعه و در نتیجه ایجاد شکاف میان مردم و مسئولین و به تدریج بروز اتفاقات ناگوار در سطح جامعه ایی است که مردم در آن، مسئولین را چیزی جدای از خود می دانند.
حضرت آیتا.. خامنهای با اشاره به این تهدید، در جمع نمایندگن مجلس هشتم شورای اسلامی، با درخواست مردمی بودن از مسئولین، اینطور فرمودند که: « آقایان و خانمهاى نماینده سعى کنند مردمى بمانند. مردمى بودن هم فقط این نیست که انسان هر گاهى یکبار به محل انتخابات سر بزند. البته آن خیلى لازم است، باید رفت، سرزد، با مردم ملاقات کرد، منقطع از مردم نباید شد؛ در این شکى نیست؛ اما فقط این نیست. نباید ما در جمهورى اسلامى کمک کنیم به ایجاد یک طبقهى جدید، یک طبقهى برخوردارِ اشرافىِ جدید. نباید بگذاریم این کار انجام بگیرد. این هم با دستور و حکم و فرمان حاصل نمیشود، با دل، با ایمان، با انگیزه، شدنى است.»
راه علاج اشرافیگری
پدیده اشرافیگری مسالهایست که در همه نظام ها حتی نظام های اسلامی که بعضا توسط مردم نیز روی کار می آیند وجود دارد.
بنابراین نمیتوان وجود این مشکل را نادیده گرفت لکن راه حل و برخورد با این پدیده، به دلیل گسترده بودن وگاها تعداد زیاد آن، از طرق قانونی و با اعمال قانون و امثالهم چندان قابل پیشگیری و مبارزه نیست .
زیرا اشرافیگری ابتدا به عنوان عادتی اخلاقی محسوب شده که ممکن است فردی با سطح مالی متوسط نیز این خلق را دارا باشد.
رهبر معظم انقلاب در رابطه با برخورد با اشرافیگری در سطح جامعه اینطور میفرمایند که: «گرایش اشرافیگری ، آن چیزى نیست که بشود با قانون و با دادگاه و با بازجویى و با امثال اینها علاجش کرد؛ خیلى سختتر از این حرفهاست. این از جمله مقولاتى است که بایستى فضاى عمومى کشور - احساسات مردم، خواست مردم و به تعبیر رساتر، فرهنگ عمومى مردم - آن را دفع کند تا این علاج شود.
آن کسانى که به اشرافیگری گرایش دارند و دلشان براى زندگى اشرافى لک مىزند - یعنى خوردن و پوشیدن و زندگى کردن و مشى کردن به سبک اشراف و دور از زندگى متوسّط مردم - یکى از کارهایى که مىکنند، این است که این دید و ذهنیت را در مردم بهوجود آورند که این چیز خوبى است و ارزش است؛ کمااینکه قبل از انقلاب اینگونه بود. قبل از انقلاب، مسؤولان حکومت، هرچه بیشتر با تشریفات و جاه و جلال و تکبّر و تفرعن و لباسهاى فاخر ظاهر مىشدند، یک عدّه از عوام مردم بیشتر خوششان مىآمد! فرهنگ عمومى را اینگونه شکل داده بودند. بعد از انقلاب بعکس شد. لذا کسانى هم که اهل کارهاى اشرافیگری بودند، از ترس گرایش مردم، اجتناب مىکردند؛ اما امروز بتدریج مىخواهند کار را بعکس کنند»